[1]. محقق حوزه و عضو هیئت علمى پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه.
[2]. ر.ک: براین/.ویلسون، فرهنگ و دین، مقاله جدا انگارى دین و دنیا، ص124، ترجمه بهاء الدین خرمشاهى، طرح نو، تهران، 1374
[3]. وایتسکر، سکولاریزاسیون چیست؟، مجله نامه فرهنگ، تابستان 1375، ص37
[4]. ر.ک.به: سید محمد نقیب العطاس، اسلام و دنیوى گرى، ترجمه احمد آرام، ص15، دانشگاه تهران، 1374؛ براى توضیح بیشتر ر.ک.به: اثرى از نگارنده، سکولاریزم در مسیحت و اسلام، ص 13 به بعد.
[5]. نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخیر، ص26، انتشارات صدرا، قم.
[6]. همان، ص27
[7]. نظام حقوق زن در اسلام، ص88، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1359
[8]. همان مدرک.
[9]. «این لغت به همان معنا است که در بالا گفته شد [سکولاریسم]، هر چند عربى نما است، در لغت نشانهاى از آن پیدا نکردیم»، (نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخیر، ص26 پاورقى)؛ پیرامون انقلاب اسلامى، ص41، انتشارات اسلامى، قم، 1359
[10]. ر.ک.به: سکولاریزم در مسیحیت و اسلام، بخش اول.
[11]. مبناى فوق از علل سکولاریزاسیون (فرایند جدایى مسیحیان در غرب از کلیسا) است نه از مبانى سکولاریسم به عنوان یک مکتب.
[12]. سیرى در نهج البلاغه، صص84 و 85
[13]. ر.ک.به: نگارنده، سکولاریسم در مسیحیت و اسلام، صص75 - 81
[14]. سیرى در نهج البلاغه، ص87
[15]. «فقد جعل الله سبحانه لی علیکم حقاً بولایة أمرکم و لکم عَلىَّ من الحقّ مثل الذی لی علیکم و الحقّ أوسع الأشیا فی التواصف و اضیقها فی التناصف لا یجرى لأحد إلّاجرى علیه و لا یجرى علیه إلّاجرى له»، (نهج البلاغه، خطبه 216).
[16]. سیرى در نهج البلاغه، ص89
[17]. همان مدرک.
[18]. ر.ک.به: نگارنده، حکومت دینى از منظر شهید مطهرى، فصل نهم. مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، تهران، 1379
[19]. ر.ک: پاپکین، کلیات فلسفه، ص113، ترجمه جلال الدین مجتبوى، انتشارات حکمت، تهران، 1373
[20]. «انسان گذشته یا ما قبل مدرن را مىتوان «انسان مکلف» نامید، و در مقابل، انسان جدید را «انسان محق.» زبان دین به خصوص دین اسلام آن چنانکه در قرآن یا روایات تجلّى شده است، بیش از آنکه زبان حق باشد، زبان تکلیف است»، عبدالکریم سروش، کیان، شماره 26، معنا و مبناى سکولاریسم، ص9).
[21]. نظام حقوق زن در اسلام، ص142 و 143 و نیز ص146
[22]. ر.ک: همان، ص141
[23]. آشنایى با قرآن، ج6، ص158، انتشارات صدرا، تهران.
[24]. همان، ص 159
[25]. پیرامون انقلاب اسلامى، ص79 و 80
[26]. همان، صص80 و 82
[27]. آشنایى با قرآن، ج6، ص160
[91]. علم و دین، ص 79
[92]. ژان پل ویلم، جامعهشناسى ادیان، صص 132-133
[93]. علم و دین، ص 77
[94]. نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخیر،ص 25
[95]. جاذبه و دافعه على(ع)، ص 177، انتشارات صدرا، قم، بىتا.
[96]. همان.
[97]. سیره نبوى، ص 66، انتشارات اسلامى، قم، 1364، استاد در ادامه تأکید دارد که اجتهاد در اسلام امر مقبولى است و آن بدعت نیست، بلکه «نو استنباط کردن» است، نه نوآورى، (همان، صص 66 و 67).
[98]. نظام حقوق زن در اسلام، ص 100
[99]. همان، صص 100 ،101 و 105
[100]. نظام حقوق زن در اسلام، ص 105
[101]. نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخیر، ص 86. استاد در تعریف تجددگرایى افراطى مىگوید: «آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست، به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن»، (همان، ص 88).
[102]. ر.ک.به: پیرامون انقلاب اسلامى، ص 127
[103]. ر.ک.امدادهاى غیبى، ص 36، انتشارات دفتر مرکزى جهاد سازندگى، تهران، بىتا.
[104]. ر.ک.به:مقدمهاى بر جهانبینى اسلامى، ص 220؛اسلام و مقتضیات زمان، ج 1 و2؛ پیرامون انقلاب اسلامى، ص 71؛ نظام حقوق زن در اسلام، ص 99؛ خاتمیت، صص 139 و 143، صدرا، تهران، 1364
[105]. ر.ک.به:بیست گفتار، مقاله فواید و آثار ایمان؛ امدادهاى غیبى، صص 28 - 26؛ مقدمهاى بر جهان بینى، صص 177 و 24
[106]. ر.ک.به: نگارنده، فلسفه نیاز به دین و پیامبران، قبسات، شمارههاى 27 و 28
[107]. ر.ک.به: فردریک کاپلستون، تاریخ فلسفه، ج 7، س 156، ترجمه داریوش آشورى، انتشارات علمى و فرهنگى و سروش، تهران، 1375
[108]. همان، ج 6، ص 119، ترجمه اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر، تهران 1372
[109]. گفتارهاى معنوى، ص 88؛ امدادهاى غیبى، ص 137؛ نظرى به اقتصاد اسلامى، صص 15 و 16، صدرا، تهران، 1377؛ نظام حقوق زن در اسلام، ص 76
[110]. گفتارهاى معنوى، صص 16 و 18؛ امدادهاى غیبى، ص 137؛ پیرامون انقلاب اسلامى، صص 49 و 78
[111]. مقدمهاى بر جهان بینى اسلامى، صص 50، 424، 438 و 469؛ پیرامون انقلاب اسلامى، ص 122
[112]. پیرامون جمهورى اسلامى، ص 105
[