سفارش تبلیغ
صبا ویژن
RSS
|
خانه
|
شناسنامه
|
پست الکترونیک
|
پارسی بلاگ
اوقات شرعی
انتظار
مبنای ششم:اوما نیسم (80)
(جمعه 86/12/3 ساعت 11:54 صبح)
اصل واژه اومانیسم در لاتین (HOMO)به معناى انسان است. اولین بار در رم، در بحث از انسانیت با عنوان «انسان انسانى» در مقابل «انسان الهى» مورد توجه قرار گرفت.
مطابق این عقیده انسان باید محور و مدار کائنات و کانون توجهات همه مکاتب و برنانههاى آسمانى و زمینى باشد. بدین سان، اصالت در همه زمینهها از آن انسان و فهم او خواهد بود. رنه گنون از فلاسفه معاصر در باره اومانیستها مىگوید:
«مىخواستند همه چیز را به میزان بشرى محدود سازند؛ بشرى که خود غایت و نهایت خود قلمداد شده بود.»
[81]
ماکیاولى از پیشگامان تز اومانیسم محسوب مىشود. وى انسان محورى را جایگزین خدامحورى کرد و براى توجیه مبناى خود استدلال مىکرد: درست است که هدف سیاست جلب رضایت خداست، اما در حقیقت هر آنچه «بنده خدا» را راضى و خشنود کند، «خدا» را خشنود کرده است.
[82]
با این بهانه و مبنا، اعمال سیاست و حکومت نه براى جلب رضایت خدا، بلکه براى جلب رضایت و خشنودى انسان متمرکز شد با این ترفند، دین مسیحیت از صحنه سیاست وحکومت در حاشیه قرار گرفت.
اومانیسم به دو طیف متأله و ملحد تقسیم مىشود؛ هر دو طیف اصالت را از آن انسان مىدانند، طیف ملحد مانند سارتر، که معتقدند چون انسان آزاد است و وجود خداوند ملازم با محدودیت خواستههاى انسانى است پس خدایى وجود ندارد. شهید مطهرى در این بارهمىگوید:
«ژان پل سارتر در مقابل اینها مىگوید: من به دلیل اینکه انسان آزاد است، مىگویم پس خدایى نباید وجود داشته باشد، چون اگر خدایى وجود داشته باشد انسان دیگر نمىتواند آزادباشد.»
[83]
انسان محورى تا جایى پیش رفت که نه تنها منکر دین آسمانى شد، بلکه بشر، مدعى اختراع دین براى خود گردید. اگوست کنت در اواسط قرن نوزدهم دین بشرى را عرضه داشت و براى آن مناسک خاص قرار داد.
[84]
بررسى و تحلیل
در تحلیل اومانیسم نکات ذیل قابل تأمل است.
1. چالش مسیحیت با انسانگرایى:
یکى از علل مهم ظهور مکتب اومانیسم در غرب، تحقیر انسانیت از سوى مسیحیت تحریف شده و کلیسا بود. مسیحیت با پیش کشیدن آموزه «گناه فطرى» بر این باور بود که همه انسانها به دلیل گناه حضرت آدم در بهشت به گناه آلوده شدند و این گناه آدم به انسانها منتقل مىشود.
[85]
ریشه آموزه مسیحى، مورد انتقاد اندیشمندان؛مانند روسو قرار گرفت که با مخالفت شدید کلیسا مواجه شد. اسلام نه تنها مخالف این تفسیر است، بلکه انسان را اشرف مخلوقات و جانشین خداوند در زمین مىداند و از کرامت ذاتى انسان سخن مىراند.
[86]
پس زمینه اومانیسم که به حاشیه راندن مسیحیت و در مراحل بعد به حذف دین منجر شد، به مسیحیت اختصاص داشته است و چنین بسترى در اسلام یافت نمىشود .
2. تفسیر ناصواب از انسان:
انسانگرایى یا انسان محورى به معناى حقیقى آن، یعنى مقدم دانستن انسانیت انسان، مورد تأیید اسلام است. آراى استاد را که در صفحات پیش گزارش شد که انسانیت انسان؛ یعنى جوهر معنوى و قدسى انسان بر لایه بیرونى آن یعنى حیوانیت انسان مقدم است. اما در غرب اومانیسمها همچنین اگزیستانسیالیستها جوهر قدسى انسان را نادیده انگاشتند و مقام انسانیت را به حد یک ماشین و حیوان تنزل دادند؛ که حاصل آن، نه انسانمحورى، که حیوان محورى انسان شده است.
استاد در این باره مىنویسد:
«انسان از نظر غربى تا حد یک ماشین تنزل کرده و روح و اصالت او مورد انکار واقع شده است. اعتقاد به علت غایى و هدف دانستن طبیعت یک عقیده ارتجاعى تلقى مىگردد.»
[87]
«براى غرب لازم بود، اول در تفسیرى که از انسان مىکند تجدید نظر به عمل آورد، آنگاه اعلامیههاى بلند در زمینه حقوق مقدس و فطرى بشر صادر کند.»
[88]
بر این اساس، اگر ما تفسیر صواب از انسان داشته باشیم، انسان محورى را تنها در تقدم خواستههاى مادى وى حصر نخواهیم کرد، بلکه انسان محورى در تأمین حقیقى انسان؛ یعنى نیازهاى معنوى و سعادت حقیقى او متجلى مىشود و براى این منظور دین و حاکمیت دینى نه تنها با حقوق و خواستههاى انسانى متعارض نخواهد بود، بلکه سهم بزرگى در تأمین نیازهاى انسان و بالندگى آن خواهد داشت، از این پیوند به ملازمه دین و انسانیت تعبیرمىکند.
[89]
نویسنده: ابراهیم مهدویان
نظرات دیگران ( )
لیست کل یادداشت های این وبلاگ ?
فیلم سیمونه
[عناوین آرشیوشده]
بازدیدهای این وبلاگ ?
امروز:
13
بازدید
بازدید دیروز:
0
کل بازدیدها:
21479
بازدید
درباره من
ابراهیم مهدویان
مطالب بایگانی شده
زمستان 1386
تابستان 1387
اشتراک در خبرنامه