سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مبنای هفتم:تجدد و مدرنیسم(90) (جمعه 86/12/3 ساعت 11:51 صبح)
انقلاب صنعتى اروپا، چهره جامعه را متحول کرده بود و همه چیز براى انسان با چهره نوینى ظاهر مى‏شد. با پیشرفت حیرت‏انگیز علوم تجربى رنسانس خود را در قله کامیابى نسبت به انسان دوره قبل مى‏دید و خود را از تعلقات سنت رها مى‏یافت.

تجدد و مدرنیسم، نگاه انسان به دین را متحول مى‏کرد، انسان پیشین که در محرومیت مادى بسر مى‏برد. با کامیابى خود در این دنیا، خوشبختى خود را در این دنیا یافت و دیگر به وعده‏هاى خوشبختى ادیان آسمانى در جهان دیگر بهاى لازم را نمى‏داد.

به تعبیر باربور:

«تصور مى‏کردند که علم و پیشرفت مادى، خود به خود خوشبختى و فضیلت به بار مى‏آورد، انسان مى‏توانست بهشت را براى خود بر روى زمین بسازد.» [91]

انسان متجدد خود را به دوره جدید متعلق مى‏دانست و لذا به عنوان کالاى دوره کهن و ما قبل تجدد مى‏نگریست که در زعم وى، انسان متجدد نباید خود را بدان ملزم نماید. [92]

دئیست‏ها که پیشتر از آنها سخن گفتیم، که منکر نبوت بودند - با تمسک به دوره تجدد، اصول و عقاید و شعایر دینى را به بهانه اینکه با روحیه جدید نمى‏خواند، مشکوک و بى‏اعتبار نشان دادند. [93]

در جهان اسلام، از جمله ایران نیز تجدد و رونق اقتصادى غرب موجب شد که بعض روشنفکران به بهانه تجدد، همه الگوهاى غربى، از جمله سکولار را در ایران پیاده کنند و بعضاً یگانه نسخه تجدد را پذیرفتن الگوى سکولار معرفى کنند.

استاد در این باره مى‏گوید:

«برخى روشنفکران مسلمان را معتقد ساخت که اگر شرقى مى‏خواهد متمدن شود، باید از فرق سر تا ناخن پا فرنگى شود، خطش خط فرنگى، زبانش زبان فرنگى، طرز لباس پوشیدنش همان طرز لباس پوشیدن فرنگى، آدابش، مراسمش، تشریفاتش، ادبیاتش، عقایدش، فلسفه‏اش، هنرش، اخلاقش ،همه فرنگى شود.» [94]


تحلیل و بررسى

در تحلیل این رویکرد، نکات زیر قابل توجه است:

1. سازگارى اسلام با تجدد و مدرنیسم: در تحلیل پدیده اجتماعى تجدد و مدرنیسم باید گفت اسلام به صرف امر نو و جدید بودن یک شى‏ء مخالفت نمى‏کند، اگر امر جدید به نفع و مصلحت انسان باشد، از باب علم‏گرایى و آبادکردن زمین - که خواسته قرآن است - [95] امر مطلوب است. اینکه سنت و فرهنگ کهن جاى خود را به فرهنگ و مدل جدید بدهد، نفس این پدیده بدون اشکال است؛ چرا که مبارزه با هر نوع امر جدید، مسلک طیف قشرى‏گراى «خوارج» در تاریخ اسلام است که با روح اسلام ناسازگار است. استاد در این باره‏مى‏نویسد:

«همواره عده‏اى خارجى مسلک بوده و هستند که شعارشان مبارزه با هر شى‏ء جدید است - حتى وسایل زندگى را که گفتیم هیچ وسیله مادى و شکل ظاهرى در اسلام رنگ تقدس ندارد - به آن رنگ تقدس مى‏دهند و استفاده از هر وسیله نو را کفر و زندقه مى‏پندارند.» [96]

استاد در جاى دیگر میان بدعت و نوآورى در دین و امور زندگى تفاوت قائل شده و تصریح مى‏کند که نوآورى و بدعت تنها در دین حرام است:

«نوآورى در غیر امر دین عیبى ندارد. کسى در شعر مى‏خواهد نوآور باشد، این مانعى ندارد، کسى در هنر مى‏خواهد نوآور باشد، کسى در فلسفه مى‏خواهد نوآور باشد، این مانعى‏ندارد.» [97]

استاد تأکید دارد که وسایل و ابزارهاى مادى در اسلام موضوعیت و تقدس ندارند تا اسلام با تحول و تجدد آنها مخالفت کند:

«در اسلام یک وسیله و یا یک شکل ظاهرى و مادى نمى‏توان یافت که جنبه «تقدس» داشته باشد تا یک نفر مسلمان خود را موظف بداند آن وسیله و شکل را براى همیشه حفظ کند.» [98]

به دیگر سخن، اسلام نه در امور خاص دنیوى مدل خاصى ارائه مى‏کند و نه از مد خاص طرفدارى یا مخالفت مى‏ورزد.

«اسلام نه براى کفش و لباس مد خاصى آورده و نه براى ساختمانها سبک و استیل معینى در نظر گرفته و نه براى تولید و توزیع ابزارهاى مخصوص معین کرده است.» [99]

2. پرهیز از تجدد افراطى: در شماره پیشین گفته شد که اسلام با اصل تجدد و تحول و تنوع در عرصه‏هاى دنیوى مخالفتى ندارد، اما باید به این نکته توجه کرد که تجدد نباید موجب آسیب شود و ضررى را براى مسلمانان و جامعه اسلامى به دنبال داشته باشد، به این گونه که تجدد یا طرح آموزه و فرهنگ اصیل دینى یا انسانى را به عقب براند. به بهانه تجدد نباید جامعه اسلامى سرمایه‏هاى اولیه و اصیل خود را از دست دهد، بلکه باید راه اعتدال را بپیماید. با پذیرفتن الگوهاى تجدد و تمدن غربى و الگوبردارى از آن، باید از تقلید انحرافها و فرهنگ آسیب‏زاى آن خوددارى کرد، و به بیانى، نباید در برابر تمدن و تجدد غربى، جامعه اسلامى به حالت خودباختگى و هضم خود در بیگانه ابتلا گردد.

«امااسلام یک چیز دیگر گفته است، گفته شخصیت باختن حرام است، مرعوب دیگران شدن حرام است. تقلید کورکورانه کردن حرام است. هضم شدن و محوشدن در دیگران حرام است. طفیلى گرى حرام است .افسون شدن در مقابل بیگانه مانند خرگوشى که در مقابل مار افسون مى‏شود، حرام است. الاغ مرده بیگانه را قاطر پنداشتن حرام است. انحرافات و بدبختى‏هاى آنها را به نام «پدیده قرن» جذب کردن حرام است. اعتقاد به اینکه ایرانى باید جسماً و روحاً وباطناً فرنگى شود، حرام است.» [100]

استاد در جاى دیگر «تجددگرایى افراطى» را از آفات نهضتها ذکر مى‏کند. [101] ایشان د رموضع دیگر از آن به «تجددزدگى» تعبیر مى‏کند. آن را از مظاهر «استعمار فرهنگى»مى‏شمارد. [102]

3. سازگارى دیانت و معنویت با تجدد: ادعاى مطلق تجددگرایى، ملازم با هر نوع تحول در خواسته‏ها و نیازهاى مادى و معنوى انسان است، مدرنیسم تأمین کننده خوشبختى و نیازهاى انسان است و همچنین این ادعا که عصر دیانت منقضى شده و با روحیه انسان ناسازگار است، ادعاهاى گزاف، باطل و بدون دلیل است. تبیین مفصل این بحث در این مختصر نمى‏گنجد که با اشاره مى‏گذریم. دین، به خصوص دین اسلام به عنوان آخرین و جاودانه‏ترین دین آسمانى مطابق فطرت انسان است. [103] اسلام با شمول خود به مبانى و اصول کلى و فطرى نیازهاى معنوى و ثابت انسان را پاسخ مى‏دهد و با اصل اجتهاد به حل نیازها و مشکلات جزئى و روز انسان مى‏پردازد. [104]

تجدد و مدرنیسم - که محصول علوم تجربى است - هر چند نیازهاى مادى انسان را رفع مى‏کند، اما قادر بر رفع نیازها و مشکلات روحى و معنوى انسان نیست. به تعبیر دیگر، دین داراى آثار و کارکرد خاصى در رفع اضطراب‏هاى روحى و روانى انسان است که به هیچ وجه از عهده علم و مدرنیته برنمى‏آید؛ به گونه‏اى که اگر ما روحیه دیانت و خداگرایى، از جمله اعتقاد به رستاخیز و ثواب و عقاب را از انسان متجدد بگیریم ،جهان براى انسان متجدد نه تنها کامروا و بهشت نخواهد بود، بلکه به جهنم تبدیل خواهد شد. تبیین ضرورت دین و فواید آن، در آثار مختلف استاد آمده‏ [105] و نگارنده نیز در مجال دیگر به تقریر آن پرداخته‏است. [106]






لیست کل یادداشت های این وبلاگ ?
 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 1 بازدید
    بازدید دیروز: 2
    کل بازدیدها: 21260 بازدید
  • درباره من
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •